واکسن دو ماهگی
4/8/94 بود که رفتیم برای تزریق واکسن دوماهگی. خیلی برامون دردناک بود و بابا محسن طاقت نیاورد ورفت. منم دلم میخواست بدترین دردها رو تحمل کنم ولی شما درد نکشید. چاره ای نبود وبرای سلامتی تون لازم بود .بر خلاف تصورمون بعد از تزریق محمد مهدی بود که تب کرد و بی قرار بود.چون نازنین فاطمه نحیف تر بود توقع داشتیم که بیشتر اذیت بشه ولی رفتار ش واقعا عجیب بود. اصلا پای چپش که واکسن خورده بود رو تکون نمیداد.با اینکه خانم خیلی وروجک تشریف دارن پای راستش رو فقط حرکت میداد.اذیت نمیشد و گریه نمیکرد. ولی امان از جیغ های محمدمهدی که دست اخر مجبور شدیم قنداقش کنیم شاید پاش رو کمتر تکون بده که البته جواب هم داد و درد و سرو صداش خیلی کمتر شد. ناگفته...
نویسنده :
مامانش
0:31